در ابتدا می خواهیم ببینیم که محمد در مورد تحمل و بردباری نسبت به مذاهب دیگر چه تعالیمی داده است و چرا مسلمانان نه چندان افراطی معتقدند که مفهوم جهاد جنگ فیزیکی نیست بلکه مبارزه معنوی می باشد .

سپس دو ایه در انجیل که عیسی از شمشیر سخن گفته را توضیح داده خواهد شد. مسلمانان بسیار تمایل دارند که با استناد بر این دو ایه از انجیل بگویند که عیسی پیروانش به جهاد فرا خوانده بود و این دو ایه را با کمک ایات دیگر انجیل تفسیر خواهد شد.

خواهیم دید که آیا محمد جهاد را یک وظیفه دائمی می دانست و یا وظیفه ای موقتی ؟ در برابر این مسئله به سفارشات عیسی به شاگردانش می پردازیم و اینکه او به ایشان می گفت که در برابر دشمنان خود چگونه عمل کنند .

در پایان به سوالی می پردازیم که هم مسلمانان و هم مسیحیان این سوال برایشان مطرح است:

قصه اسلام خونین است اما دستهای مسیحیان نیز به خون آلوده می باشد . پس چه تفاوتی ما بین جنگ هایی که مسلمانان انجام دادند با جنگ های مسیحیان وجود دارد ؟

>>>>محمد و شمشیر <<<<

در قران ایاتی موجود است که بطور واضح به تحمل و بردباری دعوت می کنند.

در دین هیچ اجباری نیست( یعنی کسی نمیتواند دیگری را به اعتقاد داشتن به چیزی مجبور کند). راه راست به خوبی از بیراهه آشکار است . هر کس که بت پرست نباشد و به خدا ایمان بیاورد پس به دستاویزی استوار جنگ زده است که گسستنی نیست و خداوند شنوا و دانا است ) سوره 2 ایه 256).

به عبارت دیگر هیچ کس نمیتواند دیگری را مجبور کند که دین خود را تغییر دهد . راه درست باید خود بخود مشخص باشد . این وحی در اوائل حضور محمد در مدینه و پیش از وقوع جنگ بدر بر او نازل شد

یک ایه دیگر که دعوت به صبر و بردباری می کند به شرح زیر است:

و با اهل کتاب مجادله نکنید مگر به نحو خوب به استثنای آن عده که گناه می کنند و بگوئید ما به آنچه به ما وحی شده و انچه بر شما نازل شده ایمان داریم و خدای ما یکی است و ما همه تسلیم او هستیم(سوره 29 ایه 46).

این سوره در مکه و در زمانیکه مسلمانان مورد ازار و اذیت واقع می شدند نازل شده است . این ایه می گوید که مسلمانان نباید با مسیحیان و یهودیان مجادله کنند بلکه باید انها را به قبول اسلام دعوت کنند . در ان زمان هنوز محمد فکر می کرد که بیشتر مسیحیان و یهودیان به او خواهند پیوست چرا که او نیز ایمان به خدای یکتا را تعلیم می داد .

اما در همین قران با ایاتی برخورد می کنیم که بطور واضح از جنگ با کافران صحبت می کند جنگی که به معنای واقعی کلمه جنگ فیزیکی است که در طی ان انسان ها کشته شده و یا اسارت گرفته می شوند .

چگونه میتوان این دو مطلب متناقض را کنار هم قرار داد ؟

مهم این است که بدانیم هر کدام از این ایات درچه زمان و موقعیتی نازل شده اند .

بطور مثال :

و با انان بجنگید تا هیچ فتنه ای برجا نماند و تا اینکه فقط دین خدابه جای بماند( سوره 8 ایه 39).

ای پیامبر مومنان را به جهاد تشویق کن ، چنانچه بین شما 20 نفر باشند که شکیبا باشند بر 200 نفر چیره می شوند و اگر شما 100 نفر باشید بر 1000 نفر پیروز می گردید چرا که انها یعنی کافران مردمی هستند که نمی فهمند (سوره8ایه65).

این ایه در مدینه و پس از جنگ بدر(سال دوم بعد از هجرت) نازل شده همان جنگی که اولین پیروزی غیر منتظره مسلمانان در برابر ارتش مکه ای ها بوده است .

سوره دوم ایه 256 که در ان مسمانان به صبر دعوت شده اند در مدینه ولی قبل از جنگ بدر نازل شده است . پس حالا کدامیک از این دستورات باید اجرا می شدند ؟

از زمان حیات محمد این مسئله کامال روشن بود که هر وحی جدیدی که نازل می شد وحی پیش از خود را می توانست از اعتبار ساقط کند . زمانیکه محمد گفت که زمان جنگیدن فرا رسیده است ، پس مسلمانان می دانستند که زمان صبر و بردباری گذشته است .

این اصل درقران در سوره 2 ایه 106 بیان شده است :

چنانچه ما ایه ای را نسخ کنیم و یا به دست فراموشی بسپاریم ایه بهتر و یا مشابه ان را می اوریم مگر نمی دانی که خداوند بر همه چیز تواناست ؟

مسلمانان و مبلغان مسمان این را به عنوان اصل نسخ می شناسند و این بدین معنی است که وحی هایی که به محمد می شد جای ترقی و پیشرفت داشته است . یک وحی جدید می توانست وحی قدیمی را فسخ کند .

این اصل نه فقط در مورد جهاد به کار می رود بلکه نسبت به سواالت دیگر همانند نوشیدن الکل ، اعتبار فرزند خواندگی و جهت قبله کاربرد دارد .

محمد با این تغییرات وجود هیچ تناقضی را حس نمی کرد . از نظر او این تکامل در وحی به شمار می رفت .

قران می گوید :

و زمانیکه ما یک ایه را بجای ایه دیگر نازل می کنیم و خداوند بهتر از همه می داند که چه چیز را نازل می کند.آنها می گویند که تو اینها را از خودت ساخته ای اما حقیقت ندارد بلکه بیشتر آن مردم نمیدانند(سوره16ایه101).

>>>> ایا جهاد یک جنگ معنوی است <<<<

مسلمانان مدرن و معتدل اغلب می گویند که جهاد یک مبارزه معنوی است که در درون انسان تحقق پیدا می کند تا انسان بتواند قوانین اسلام را پیروی کند . این طرز فکر از کجا آمده است ؟

بعضی از مسلمانان به حدیث زیر استثنا می کنند :

زمانیکه محمد از یک جنگ بازگشته بود به دوستان و یارانش گفت:

حالا از جنگ و نبرد کوچک به نبرد بزرگ بر می گردیم .

یارانش از او پرسیدند : ای پیامبر الله منظورت از جنگ کوچک و جنگ بزرگ چیست ؟

نبرد کوچک همانی است که ما اکنون از ان بازگشته ایم و در ان در مقابل دشمنان اسلام جنگیده ایم . جنگ بزرگ همان نبرد معنوی است که هر مسلمان در زندگی اش باید داشته باشد .

به عبارتی دیگر محمد در هنگام بازگشت از یک جنگ فیزیکی ، صحبت از یک جنگ معنوی به نام جهاد اکبر کرده بود . این کلمه یعنی جهاد اکبر معموال از طرف مسلمانان لیبرال( اعتدال طلب) مورد استفاده قرار می گیرد .

البته این احادیث با خود مشکالتی را نیز به همراه دارد که شما باید از ان مطلع شوید .

مهم ترین مشکل در این است که این احادیث با سایر تعالیم محمد و قران همخوانی ندارد . قران خط مشی های بسیار زیاد بر زندگی مسلمانان دارد که انها باید حتما به ان عمل کنند اما هیچ کجا نام جهاد بر ان نهاده نشده است واین قصه با زندگی واقعی محمد چندان همخوانی ندارد .

اساتید بنیادگرای اسلام معتقدند که محمد هرگز چنین چیزی را نگفته است .

شیخ البنی که یکی از معروف ترین حدیث شناسان می باشد این حدیث را به عنوان حدیث ضعیف می نامد با اینکه این حدیث توسط یکی از معتمدترین تاریخ نویسان اسلامی نشات گرفته است.

حتی اگر در صحت و سقم این حدیث شکی هم نباشد با این حال چه چیزی را به ما می گوید ؟ ایا دعوت مسلمانان به جنگ فیزیکی را فسخ می کند ؟

>>>>پایان جنگ فیزیکی <<<<

9 سال پس از هجرتش از مکه به مدینه و کمتر از 2 سال پیش از مرگش ، محمد در رابطه با نحوه برخورد با کافران وحی بسیار مهمی را اشکار کرد.محمد مقدماتی را فراهم کرد تا برای مسلمانانی که در سفر حج به سوی مکه رفته بودند این فرامین خوانده شود .

پس چون ماههای حرام سپری شوند مشرکان را هر کجا یافتید بکشید و انان را دستگیر کنید و محاصره کنید و به کمین آنها بنشینید (سوره 9 ایه 5).

به کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورند و انچه او و فرستاده اش حرام گردانیده حرام نمی دانند و متدین به دین حق نمی گردند بجنگید تا با کمال خواری به دست خود جزیه بدهند) سوره 9 ایه 29).

همانطور که می بینید محمد به معنای واقعی کلمه به جهاد فیزیکی و بدنی دعوت می کند تا زمانیکه کافران از بین بروند. مسلمانان مطابق کلام محمد رفتار می کردند . انها با ملل زیادی جنگیدند و جهاد کردند و به کشورهای زیادی در اسیا و افریقا و اروپا حمله کردند . بنابراین نمیتوان گفت که محمد پایانی برای جهاد تعیین کرده بود .

بعضی می گویند که حمله های محمد به یهودیان به حق بوده چرا که آنها در هنگام حمله به مکه در جنگ خندق بر علیه محمد اقدام کرده بودند . البته که یهودیان و مکه ای ها در این جنگ هیچ موفقیتی نداشتند و نمیتوانستند کوچکترین صدمه ای به مسلمانان وارد کنند . یهودیان هیچ تهدید جدی برای اسلام نبودند .

اما محمد پس از اینکه تمام کسانی را که برای اسالم تهدید محسوب می شدند از بین برد جهاد را ادامه داده و کسانی را که برایش هیچ تهدیدی محسوب نمی شدند را نیز مورد حمله قرار داد.

او نامه هایی به پادشاهان و سران کشورهای خارج از عربستان نیز فرستاد و از آنها خواست تا تسلیم اسلام شوند . همچنین پیروان محمد بعد از مرگش نیز چنین کرده و جهاد را در کشورهایی که هرگز در برابر اسلام قرار نگرفته بودند پیاده کردند.

به عنوان مثال مصر هرگز به مسلمانان حمله نکرده بود ولی مسلمانان در قرن اول تاریخ اسلام با ارتش خود به مصر حمله کردند و چهار میلیون نفر را کشتند . بعد از کشتار مصر مسلمانان متوقف نشدند . آنها به سمت جنوب و کشور سودان و به سمت غرب رفتند تا شمال افریقا را فتح کنند .

کشورهای شمال افریقا چه کردند که باعث برانگیخته شدن پیروان محمد شده باشد ؟ هیچ.

چه خطری را کشورهایی مثل اسپانیا ، پرتقال و جنوب اروپا برای اسلام و پیروان محمد داشتند ؟ آنها نیز از طرف اسلام مورد حمله واقع شدند .

>>>>عیسی و شمشیر <<<<

چرا مسلمانان معتقدند که عیسی دعوت به جهاد کرده بود؟ بسیاری از مسلمانان معتقدند که عیسی نیز به جنگ مقدس دعوت کرده بود.

آنها برای اثبات این مسئله به متی 10 ایات 36-34 جایی که عیسی به 12 حواریون پیش از اینکه انها را برای موعظه بفرستد فرمان هایی داده استناد می کنند.

گمان برید که امده ام صلح به زمین بیاورم من نیامده ام تا صلح بیاورم بلکه تا شمشیر بیاورم . امده ام تا پسر را بر پدر ، دختر را بر مادر و عروس را بر مادر شوهر برانگیزانم . دشمنان هر کس اهل خانه اش خواهند بود .

در این مورد مسلمانان می گویند : می بینید ، عیسی گفته است که او امده تا شمشیر را بر روی زمین بیاورد . انچه عیسی در اصل گفته با بررسی همین تعلیمات در انجیل لوقا کاملا روشن می گردد .

ایا گمان می کنید آمده ام تا صلح به زمین آورم ؟ نه بلکه امده ام تا جدایی افکنم . حتی اعضای یک خانواده دشمن یک دیگر می شوند و انهایی که توبه می کنند توسط برادران وعموزاده ها و فرزندان خود کشته می شوند لوقا 12 ایه 52-51).

عیسی به حواریون هشدار می دهد که رسالتش باعث اختلاف بین انسانها می شود به جای اینکه آنها را با یکدیگر همراه کند ، باعث می شود که انها از هم جدا شدند حتی اعضای یک خانواده دشمن یکدیگر می گردند . عیسی گفته عده ای که توبه می کنند توسط پدران و فرزندان خود کشته می شوند.

برادر برادر را و پدر فرزند را تسلیم مرگ خواهد کرد . فرزندان بر علیه والدین می شوند و موجبات قتل انان را فراهم خواهند ساخت .

به عبارتی عیسی می گوید که رسالتش باعث می گردد که انسان ها دست به شمشیر ببرند تا با کسانی که دنباله رو او می شوند مبارزه کنند . بعنوان کسی که از یک کشور اسلامی آمده و از اسلام به مسیحیت گرویده است می توانم بگویم که این حرف عیسی امروز نیز مصداق دارد .

زمانیکه من به برادرم گفتم که تصمیم گرفته ام که پیرو عیسی شوم او سعی کرد با اسلحه به من شلیک کند .

اگر بخش های دیگر رسالت عیسی را که به حواریون اش منتثل کرده مشاهده کنیم ، می بینیم که شمشیر نه در دست معتقدان عیسی بلکه بر روی گردن آنها قرار دارد .

انها شمشیر را به کار نمی برند بلکه قربانیان شمشیر هستند .

از مردم برخدر باشید آنها شما را به محاکم سپرده و درکنیسه های خود به گروگان می گیرند( متی 10 ابه 17).

از انها که جسم را می کشند نترسید بلکه از کسی که قادر است روح شما را هالک کند( متی 10 ایه 28).

هر که بخواهد جانش را حفظ کند ان را از دست میدهد و هر که جان خود را بخاطر من از دست بدهد آن را حفظ خواهد کرد( متی 10 ایه 39).

>>>>عیسی به پیروانش می گوید که شمشیر بخرند <<<<

بعضی از مسلمان ها به یک سخن دیگر عیسی در مورد شمشیر اشاره می کنند او این سخن را بعد از مراسم شام آخر با حواریون و قبل از دستگیری و به صلیب کشده شدنش گفته بود . عیسی به انها توصیه ها و وصایای اش را که در مورد سفر حواریون به ایشان گفته بود را یاداوری کرد .

و او به ایشان گفت : ایا زمانیکه شما را بدون کیسه پول و توشه تان و کفش فرستادم ، به چیزی نیاز داشتید ؟ انها گفتند : نه به هیچ چیز( لوقا 22 ایه 35).

پس به آنها گفت : اما اکنون هر که کیسه و توشه دان دارد ، ان را برگیرد و اگر شمشیر ندارد ، جامه خود را فروخته و شمشیر بخرد .

شاگردان گفتند : خداوند بنگر دو شمشیر داریم . او اما پاسخ داد : دیگر کافی است( لوقا 22 ایه 36 و38).

در این ایات کلمه شمشیر در واقع به معنی خنجر می باشد . در همان شب پتروس از یکی از آن دو شمشیر استفاده می کند . عیسی طبق معمول برای عبادت به کوه زیتون رفت و شاگردانش نیز همراه او رفتند . انجا یک دسته از سربازان مسلح با انها مواجه شدند . هنگامیکه انها به سمت عیسی رفتند تا او را دستگیر نمایند پتروس شمشیرش را از غلاف بیرون کشید و گوش خدمتکار کاهن بزرگ را قطع کرد . در این موقع غیسی به پتروس گفت :

شمشیرت را غلاف کن ، زیرا که هر که شمشیر کشد با شمشیر نیز کشته می شود . ایا گمان می کنی نمیتوانم از پدر خود بخواهم که بیش از دوازده فوج فرشته را به یاری ام بفرستد ؟ اما در آن صورت پیش گویی ها کتب مقدس چگونه تحقق خواهد یافت که می گوید این وقایع باید رخ دهد ؟ (متی 26 آیات 54-52).

بعد از اینکه عیسی پتروس را سرزنش کرد گوش آن خدمتکار را شفا داد و پتروس شمشیرش را کنار کذاشت . موج سربازان مسلح عیسی را نزد کاهن بزرگ بردند ، همان کس که بعدا عیسی را برای به صلیب کشیدن تحویل داد.

بنابراین با توجه به اتفاقات شب دستگیری عیسی متوجه می شویم که او نمی خواسته تا شاگردانش با شمشیر از او دفاع کنند . پس منظور عیسی چه بوده است ؟ من این چنین فکر می کنم که عیسی می خواسته به شاگردانش بگوید که انها پس از مرگ او نمیتواند دیگر مانند قبل مطمئن و راحت باشند . انها در طی سفرشان به پول نیاز خواهند داشت نا با ان غذا بخرند و شمشیری که با ان از خود محافظت کنند . ایا امکان دارد که عیسی از انها خواسته باشد که ارتشی درست کنند که به وسیله ان از تعالیم او دفاع کنند و یا پیام او را اشاعه بدهند ؟

خیر.

چون که این یک تناقض بزرگ با کل تعالیمی می باشد که عیسی در تمام عمرش انها را تعلیم داده بود . همچنین پس از مرگ عیسی نیز هیچ گونه گزارش و یا صحبتی از این که شاگردانش برای خود اسلحه تهیه کرده باشند وجود ندارد . تنها شمشیری که در کتاب مقدس درباره اجتماعات مسیحیان در سده اول پس از میلاد مسیح از ان یاد شده متعلق به نگهبان زندانی است که پائولوس و سیالس در ان زندانی بوده اند(اعمال رسوالن 16 ایه 27).

>>>>عیسی با دشمنانش چگونه برخورد می کند <<<<

عیسی از سر راه کسانی که تهدیدش می کردند رد می شد . اگر زندگی خود عیسی مورد تهدید قرار می گرفت او از خود دفاع نمی کرد بلکه فقط می گذشت و می رفت .

و سپس عیسی در اطراف جلیله به راه افتاد . زیرا او نمی خواست در یهودیه بماند چرا که یهودیان می خواستند تا او را بکشند . (یوحنا 7 ایه 1).

فریسیان بیرون رفته و بر علیه او با هم م کردند که چگونه می توانند او را بکشند . زمانیکه عیسی این را فهمید از انجا گریخت (متی 12 آیات 15-14).

و تمام کسانی که در کنیسه بودند زمانیکه این را شنیدند خشمگین شدند و انها برخواسته و او را به بیرون شهر رانده و وی را تا اطراف کوه کشیدند . همان کوهی که شهرشان بر ان بنا شده بود . اما او از میان انها راهی برای خود باز کرده و از انجا دور شد( لوقا 4 آیات 30-28).

انها سنگ هایی برداشته تا انها را به سمت او پرتاب کنند . عیسی ولی خود را پنهان کرده و از معبد خارج شد( یوحنا 8 ایه 59).

چنین رفتاری را عیسی از شاگردانش هنگامیکه مورد تهدید واقع می شدند انتظار داشت.

چنانچه انها شما را در این شهر تعقیب کردند ، پس به شهر دیگری فرار بکنید . بدانید و پیش از اینکه به تمام شهرهای اسرائیل رفته باشید پسر انسان خواهد امد) متی 10 ایه 23).

عیسی مردم را بخاطر اینکه او را نمی پذیرفتند مجازات نمی کرد. در حالیکه عیسی تاسیس یک حکومت ی بر روی زمین را رد می کرد ، محمد شدیدا مشغول این بود که چنین حکومتی را برای اسلام بر روی زمین ایجاد کند . او خبر می داد که الله از کسانی که او را در این راه یاری کنند بسیار خشنود است بخصوص از کسانی در میدان جنگ بخاطر الله می جنگند .

10- معنی جهاد

عیسی ,جنگ ,مسلمانان ,شمشیر ,جهاد ,انجیل ,دو ایه ,این دو ,می باشد ,و شمشیر ,جنگ فیزیکی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کودکانه های کتابخانه عمومی فتح المبین بوک آرکایو avfc بداخبار به طعم گندم دانلود انواع اهنگ و موزیک و موسیقی و نوا و صدا و فایل صوتی با دانشجو یار برق20شو دانلود پاورپوینت cookeri ورزش آسان